فرزدق



هو الرووف

می شود شهد شهادت قسمت تمار ها
تاج سرخ لاله گون ، سهم سر سردارها

شعله ی عشق از ازل با نفحه ی رحمانی اش
می کشد خورشید ها را بر مدار دارها

البلاء ُ للولا ، شد سرنوشت عاشقان
می کند تقدیرشان مانوس با آزارها

خوب می دانند قاسم ها که در راه خدا
هست خوشتر از عسل ، طعم شهادت ، بارها

شاخه ی ایمان ما را می کند پر بارتر
هر چه میکارند لاله در دل گارها

غیر زیبایی نمی بینند زینب باوران
هر چه آوردند سرها بر سر بازارها

بر علم های علمداران شیعه حک شده :
راه حق را زنده می دارد نثار ثارها

تا بماند قامت سرو ولایت سر بلند
جان ما بادا فدای حیدر کرارها

قصه ی سیلی میان کوچه اما تلخ بود
خاطراتش مانده بر جا در دل دیوارها

سالهای سال آتش بر دل ما می زند
پشته های هیزم و میخ در و مسمارها

هر شقایق می دهد پیغام با پرپر شدن
هست درهای شهادت باز ای هشیارها


هو الرووف

می شود شهد شهادت قسمت تمار ها
تاج سرخ لاله گون ، سهم سر سردارها

شعله ی عشق از ازل با نفحه ی رحمانی اش
می کشد خورشید ها را بر مدار دارها

البلاء ُ للولا ، شد سرنوشت عاشقان
می کند تقدیرشان مانوس با آزارها

خوب می دانند قاسم ها که در راه خدا
هست خوشتر از عسل ، طعم شهادت ، بارها

شاخه ی ایمان ما را می کند پر بارتر
هر چه میکارند لاله در دل گارها

غیر زیبایی نمی بینند زینب باوران
هر چه آوردند سرها بر سر بازارها

بر علم های علمداران شیعه حک شده :
راه حق را زنده می دارد نثار ثارها

تا بماند قامت سرو ولایت سر بلند
جان ما بادا فدای حیدر کرارها

قصه ی سیلی میان کوچه اما تلخ بود
خاطراتش مانده بر جا در دل دیوارها

سالهای سال آتش بر دل ما می زند
پشته های هیزم و میخ در و مسمارها

هر شقایق می دهد پیغام با پرپر شدن
هست درهای شهادت باز ای هشیارها


معجر خاکی


دست خدا لباس کرم دوخت بر تنت

دست کریمهاست همیشه به دامنت

فصل بهار گوشه ای از رنگ عارضت

بوی بهشت شمه ای از عطر سوسنت

مهتاب نور کوچکی از روی ماه توست

خورشید روشن از بر خورشید بودنت

گلدسته های دست تو ما فوق دسترس

پای بلال ها نرسیده به ماذنت

(( حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت ))

آدم رباست جذبه اخلاق احسنت

باشد صلاح رزم تو شمشیر بوتراب

و ، ان یکاد مادر آب است جوشنت

رزم آوری شبیه تو در جنگ نادر است

پی شد جمل به قوت بازوی توسنت

دردانه حبیب خدا در مباهله

زیر عبای ختم رسل بود مامنت

در خانه ات غریبی و مسموم کینه ها

در چارچوب مهر تو میزیست دشمنت

بی شک رواست ، حاجت هر کس گره زدست

دل را به پای معجر خاکی مدفنت


محسن حاتم زاده محرم 1394


معجر خاکی


دست خدا لباس کرم دوخت بر تنت

دست کریمهاست همیشه به دامنت

فصل بهار گوشه ای از رنگ عارضت

بوی بهشت شمه ای از عطر سوسنت

مهتاب نور کوچکی از روی ماه توست

خورشید روشن از بر خورشید بودنت

گلدسته های دست تو ما فوق دسترس

پای بلال ها نرسیده به ماذنت

(( حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت ))

آدم رباست جذبه اخلاق احسنت

باشد صلاح رزم تو شمشیر بوتراب

و ، ان یکاد مادر آب است جوشنت

رزم آوری شبیه تو در جنگ نادر است

پی شد جمل به قوت بازوی توسنت

دردانه حبیب خدا در مباهله

زیر عبای ختم رسل بود مامنت

در خانه ات غریبی و مسموم کینه ها

در چارچوب مهر تو میزیست دشمنت

بی شک رواست ، حاجت هر کس گره زدست

دل را به پای معجر خاکی مدفنت


محسن حاتم زاده محرم 1394


زیگورات


ذیققوررت کلمه‌ای اکدی است. در ایران تلفظ این کلمه از مقالات رومن گیرشمن گرفته شده و بیشتر «زیگورات» خوانده شده است، به معنای بلند و بر افراشته ساختن. در تمدن‌های باستانی آسیای غربی نیایشگاهی برای خدایان می‌ساختند و والاترین آن زیگورات نامیده می‌شد و معنای آن بالا رفتن به سوی آسمان است. آنها زیگورات را بر بلندی‌ها می‌ساختند. در زیگورات‌ها از بهترین و استوارترین مصالح ساختمانی آن زمان بهره گرفته شده است.


زیگورات چغا زنبیل :

بزرگترین و سالمترین زیگورات باقی‌مانده جهان زیگورات چغازنبیل (زنبیل وارونه) است که به دست اونتاشگال پادشاه عیلامی برای خدای اینشوشیناک حدود ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد، در ۴۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش ساخته شده‌است. این زیگورات با ابعاد ۱۰۳در۱۰۳ متر و به بلندای ۵۲ متر در ۵ طبقه ساخته شده بود که اکنون ۲۵متر از آن برجای مانده‌است.

هر ساله مردمان زیادی از شوش، شوشتر و دزفول جهت انجام مناسک آیینی ویژه به این مکان می‌آمده‌اند. در پیرامون زیگورات و دشت پهن و زیبای نزدیک دز مقیم می‌شدند. در روز برپایی آیین‌ها، خدایان موجود در پرستشگاه که با هدف یگانگی و یکپارچگی مردم در این مکان گرد آمده بودند را به بیرون، تا رود دز برده و سپس با قایق به بالادست رود، جایی که لوله‌های سفالین آبرسانی به منطقه یافت شده می‌بردند و از آنجا پیاده به نیایشگاه باز می‌گرداندند. پیمودن مسیری نزدیک به ۱۰ کیلومتر چه بسا در یک روز را شاید بتوان "حج عیلامی ها" نامید.


جهت دیدن عکسها و اطلاعات بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه مطلب

زیگورات


ذیققوررت کلمه‌ای اکدی است. در ایران تلفظ این کلمه از مقالات رومن گیرشمن گرفته شده و بیشتر «زیگورات» خوانده شده است، به معنای بلند و بر افراشته ساختن. در تمدن‌های باستانی آسیای غربی نیایشگاهی برای خدایان می‌ساختند و والاترین آن زیگورات نامیده می‌شد و معنای آن بالا رفتن به سوی آسمان است. آنها زیگورات را بر بلندی‌ها می‌ساختند. در زیگورات‌ها از بهترین و استوارترین مصالح ساختمانی آن زمان بهره گرفته شده است.


زیگورات چغا زنبیل :

بزرگترین و سالمترین زیگورات باقی‌مانده جهان زیگورات چغازنبیل (زنبیل وارونه) است که به دست اونتاشگال پادشاه عیلامی برای خدای اینشوشیناک حدود ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد، در ۴۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش ساخته شده‌است. این زیگورات با ابعاد ۱۰۳در۱۰۳ متر و به بلندای ۵۲ متر در ۵ طبقه ساخته شده بود که اکنون ۲۵متر از آن برجای مانده‌است.

هر ساله مردمان زیادی از شوش، شوشتر و دزفول جهت انجام مناسک آیینی ویژه به این مکان می‌آمده‌اند. در پیرامون زیگورات و دشت پهن و زیبای نزدیک دز مقیم می‌شدند. در روز برپایی آیین‌ها، خدایان موجود در پرستشگاه که با هدف یگانگی و یکپارچگی مردم در این مکان گرد آمده بودند را به بیرون، تا رود دز برده و سپس با قایق به بالادست رود، جایی که لوله‌های سفالین آبرسانی به منطقه یافت شده می‌بردند و از آنجا پیاده به نیایشگاه باز می‌گرداندند. پیمودن مسیری نزدیک به ۱۰ کیلومتر چه بسا در یک روز را شاید بتوان "حج عیلامی ها" نامید.


جهت دیدن عکسها و اطلاعات بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه مطلب

تقدیم به الگوی ن جهان ، حضرت فاطمه ( سلام الله علیها):


هو الرووف


چشم بگشا که در رحمت حق وا بشود

غنچه پاک گل یاس شکوفا بشود

یک سفر رفته به معراج ، رسولِ رحمت

تا برای پدری تو مهیا بشود

ساره و آسیه و دخت شعیب و مریم

در تلاشند که سیمای تو پیدا بشود

جلوه ای کرد رُخش دید ملک عشق نداشت

جلوه ای کن که رخ عشق هویدا بشود

بِدرَخشُ برسان نور خودت را تا ماه

نام زیبای تو بایست که زهرا بشود

فاطمه ، حضرت حق فاطمه نامیده تو را

تا از آتش بدن شیعه مبری بشود

مادر مِهری و جز تو نتوانست کسی

که برای پدرش ام ابیها بشود

از قنوت آمده دستان تو باید هر روز

مرهم زخم نمک خورده بابا بشود

واژه کوثر و وصفش که بُود خیر کثیر

در وجود تو توانست که معنا بشود

همسر شیر خدا ، در دل تنگ تو فقط

می تواند همه درد علی جا بشود

غیر تو لایق آن نیست برای حسنین

هیچ دو گوهر یکتا بشود

حق همین است که در دامن تو شیرزنی

پرورش یافته و زینب کبری بشود

غرق در ذکر خدا ، نیست مهم تسبیح اش

ساخته از نخ و از هسته خرما بشود

کوه هنگام رکوعت متمایل شده است

ایستاده تو بمانی و قَدَش تا بشود

طاهره ، حضرت صدیقه ، دعا کن امسال

سال برپا شدن نهضت مولا بشود

 


تقدیم به الگوی ن جهان ، حضرت فاطمه ( سلام الله علیها):


هو الرووف


چشم بگشا که در رحمت حق وا بشود

غنچه پاک گل یاس شکوفا بشود

یک سفر رفته به معراج ، رسولِ رحمت

تا برای پدری تو مهیا بشود

ساره و آسیه و دخت شعیب و مریم

در تلاشند که سیمای تو پیدا بشود

جلوه ای کرد رُخش دید ملک عشق نداشت

جلوه ای کن که رخ عشق هویدا بشود

بِدرَخشُ برسان نور خودت را تا ماه

نام زیبای تو بایست که زهرا بشود

فاطمه ، حضرت حق فاطمه نامیده تو را

تا از آتش بدن شیعه مبری بشود

مادر مِهری و جز تو نتوانست کسی

که برای پدرش ام ابیها بشود

از قنوت آمده دستان تو باید هر روز

مرهم زخم نمک خورده بابا بشود

واژه کوثر و وصفش که بُود خیر کثیر

در وجود تو توانست که معنا بشود

همسر شیر خدا ، در دل تنگ تو فقط

می تواند همه درد علی جا بشود

غیر تو لایق آن نیست برای حسنین

هیچ دو گوهر یکتا بشود

حق همین است که در دامن تو شیرزنی

پرورش یافته و زینب کبری بشود

غرق در ذکر خدا ، نیست مهم تسبیح اش

ساخته از نخ و از هسته خرما بشود

کوه هنگام رکوعت متمایل شده است

ایستاده تو بمانی و قَدَش تا بشود

طاهره ، حضرت صدیقه ، دعا کن امسال

سال برپا شدن نهضت مولا بشود

 


(( بهشت هم خشکسالی است ، این را دیروز از کف پای مادرم که ترک برداشته بود فهمیدم . ))

این جمله را که  دوست عزیزم علیرضا طیبی در شب شعر فاطمی روز یکشنبه ( 93/01/31)قبل از قرائت اشعارش خواند ، خیلی به دلم نشست.

دراین مراسم که در سالروز میلاد با سعادت صدیقه کبری ، فاطمه زهرا (س)به همت پایگاه مقاومت حضرت خدیجه و انجمن ادبی مهرورزان در حسینیه حیدر زرقان بر گزار گردید شاعران زرقان ضمن گرامیداشت مقام حضرت فاطمه (س) و تجلیل روز زن و مقام مادر ، اشعار خود را به این مناسبت خواندند.


بقیه عکسها را می توانید در ادامه مطلب ببینید.


ادامه مطلب

(( بهشت هم خشکسالی است ، این را دیروز از کف پای مادرم که ترک برداشته بود فهمیدم . ))

این جمله را که  دوست عزیزم علیرضا طیبی در شب شعر فاطمی روز یکشنبه ( 93/01/31)قبل از قرائت اشعارش خواند ، خیلی به دلم نشست.

دراین مراسم که در سالروز میلاد با سعادت صدیقه کبری ، فاطمه زهرا (س)به همت پایگاه مقاومت حضرت خدیجه و انجمن ادبی مهرورزان در حسینیه حیدر زرقان بر گزار گردید شاعران زرقان ضمن گرامیداشت مقام حضرت فاطمه (س) و تجلیل روز زن و مقام مادر ، اشعار خود را به این مناسبت خواندند.


بقیه عکسها را می توانید در ادامه مطلب ببینید.


ادامه مطلب

دیروز چهلم مردی بود که به گردن تمام ملت ایران حق داشت . در این چهل روز غیر از یک غزل و رباعی نتوانستم چیزی در مورد او بگویم . مردی که خنده و خوشیش از صمیم قلب بود واخم و ناراحتیش نیز بدون ریا و صادقانه. مردی که فیلم بازی کردن را هرگز نیاموخت.

عمو کاظم در یکم اردیبهشت 1339 به دنیا آمد و سیزدهم اسفند 1393 از دنیا رفت .

روحش شاد و یادش گرامی باد.

کاظم حاتم زاده

هرگز تو نبوده ای پی نام ونشان

احسان و جوانمردی تو بوده عیان

دیدیم که جان به کف مهیا بودی

هر بار که پای مردی آمد به میان

 ان شاا. در آینده از رشادتهای این مرد  باز هم خواهم گفت.

محسن حاتم زاده


دیروز چهلم مردی بود که به گردن تمام ملت ایران حق داشت . در این چهل روز غیر از یک غزل و رباعی نتوانستم چیزی در مورد او بگویم . مردی که خنده و خوشیش از صمیم قلب بود واخم و ناراحتیش نیز بدون ریا و صادقانه. مردی که فیلم بازی کردن را هرگز نیاموخت.

عمو کاظم در یکم اردیبهشت 1339 به دنیا آمد و سیزدهم اسفند 1393 از دنیا رفت .

روحش شاد و یادش گرامی باد.

کاظم حاتم زاده

هرگز تو نبوده ای پی نام ونشان

احسان و جوانمردی تو بوده عیان

دیدیم که جان به کف مهیا بودی

هر بار که پای مردی آمد به میان

 ان شاا. در آینده از رشادتهای این مرد  باز هم خواهم گفت.

محسن حاتم زاده


 فردا شهادت بزرگ بانویی است که زمانی که به او گفتند دست عباست را هنگام آب آوردن

  برای امام حسین (ع) قطع کرده و او را شهید کردند ، پرسید آیا آب را به حسین(ع) رساند؟!

  فدای ادبت یا ام البنین ، قربان مرامت یا عباس .

ام البنین


زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر

سپرده بر صف آیینه، دوباره آینه ای دیگر

دوباره داغ به روی داغ، دوباره درد به روی درد

کبوتران بدون بال، کبوتران بدون پر

تمام مرثیه ها گفتند: به پای دست تو می افتند

که در مقابل چشمانی، عطش گرفته و ناباور -

زنی دو بازوی خونین را، بلند کرده و می گوید:

دو دست ماه بنی هاشم، فدای زاده ی پیغمبر

زنی چونان که شجاعت را، چو شیر داده به فرزندان

به آستان تو آورده، چهار شیر چونان حیدر

چهار شیر که می غرّند، چهار شیر که می جنگند

چهار شیر که می آیند، چهار دسته گل پرپر

چهار دسته گل پرپر، چهار آینه ی دیگر

ستاره اند؟ نه روشن تر، فرشته اند؟ نه زیباتر

زنی که داغ پسر دارد، دوباره داغ دگر دارد

چه قدر خون به جگر دارد، زنی بدون پسر، مادر!

 

شاعر: نغمه مستشارنظامی



 فردا شهادت بزرگ بانویی است که زمانی که به او گفتند دست عباست را هنگام آب آوردن

  برای امام حسین (ع) قطع کرده و او را شهید کردند ، پرسید آیا آب را به حسین(ع) رساند؟!

  فدای ادبت یا ام البنین ، قربان مرامت یا عباس .

ام البنین


زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر

سپرده بر صف آیینه، دوباره آینه ای دیگر

دوباره داغ به روی داغ، دوباره درد به روی درد

کبوتران بدون بال، کبوتران بدون پر

تمام مرثیه ها گفتند: به پای دست تو می افتند

که در مقابل چشمانی، عطش گرفته و ناباور -

زنی دو بازوی خونین را، بلند کرده و می گوید:

دو دست ماه بنی هاشم، فدای زاده ی پیغمبر

زنی چونان که شجاعت را، چو شیر داده به فرزندان

به آستان تو آورده، چهار شیر چونان حیدر

چهار شیر که می غرّند، چهار شیر که می جنگند

چهار شیر که می آیند، چهار دسته گل پرپر

چهار دسته گل پرپر، چهار آینه ی دیگر

ستاره اند؟ نه روشن تر، فرشته اند؟ نه زیباتر

زنی که داغ پسر دارد، دوباره داغ دگر دارد

چه قدر خون به جگر دارد، زنی بدون پسر، مادر!

 

شاعر: نغمه مستشارنظامی



نوزدهم فروردین ماه مصادف با شهادت آیت ا. سید محمد باقر صدر و خواهر ایشان بنت الهدی توسط حکومت بعث عراق می باشد.

مختصری از زندگینامه و شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر

 علامه شهید، آیت الله سید محمد باقر صدر، یکی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان _ و به تعبیر امام خمینی: «مغز متفکر اسلامی» _ در تاریخ اسلامی به ویژه در قرن چهاردهم هجری است.

 سید محمد باقر صدر در تاریخ 25 ذیقعده 1353 در شهر مقدس کاظمین دیده به جهان گشود. و دومین فرزند خانواده بود. پدرانش همه از عالمان دین بودند. پدرش سید حیدر در جوانی فوت کرد، پدر بزرگش آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر که یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعه در نیمه اول قرن چهارده اسلامی بود  در سال 1338 ق. وفات کرد. و دیگر اجدادش که شاخه هایی سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار غیرتمند و پاک امام کاظم (ع) بوده اند و در سرزمین ایران، لبنان وعراق از پاسداران فرهنگ و اندیشه و دانش و دین بشمار می رفته اند.

خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یکی از ن دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم فقه و اخلاق بود که در مسیر جهاد و مبارزه، با بردارش سید محمد باقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت وسعادت ابدی ختم گشت.

ادامه مطلب

نوزدهم فروردین ماه مصادف با شهادت آیت ا. سید محمد باقر صدر و خواهر ایشان بنت الهدی توسط حکومت بعث عراق می باشد.

مختصری از زندگینامه و شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر

 علامه شهید، آیت الله سید محمد باقر صدر، یکی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان _ و به تعبیر امام خمینی: «مغز متفکر اسلامی» _ در تاریخ اسلامی به ویژه در قرن چهاردهم هجری است.

 سید محمد باقر صدر در تاریخ 25 ذیقعده 1353 در شهر مقدس کاظمین دیده به جهان گشود. و دومین فرزند خانواده بود. پدرانش همه از عالمان دین بودند. پدرش سید حیدر در جوانی فوت کرد، پدر بزرگش آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر که یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعه در نیمه اول قرن چهارده اسلامی بود  در سال 1338 ق. وفات کرد. و دیگر اجدادش که شاخه هایی سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار غیرتمند و پاک امام کاظم (ع) بوده اند و در سرزمین ایران، لبنان وعراق از پاسداران فرهنگ و اندیشه و دانش و دین بشمار می رفته اند.

خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یکی از ن دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم فقه و اخلاق بود که در مسیر جهاد و مبارزه، با بردارش سید محمد باقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت وسعادت ابدی ختم گشت.

ادامه مطلب

درخاک بهشت ریشه دارد مادر         


تسبیح به لب همیشه دارد مادر


بر پهلوی او مزن در سوخته را   


فریاد  که بار شیشه دارد مادر

(محسن حاتم زاده)


به لطف خداوند سال جدید با نام با برکت حضرت زهرا (س) آغاز گردید و مردم و هیات های مذهبی زرقان هم به احترام مادر سادات به برگزاری مراسم عزاداری پرداختند و امشب نیز تشییع جنازه ای نمادین از بلوار امام خمینی(ره) به سمت گار مطهر شهدا صورت می گیرد که یادآور غریبی مولای متقیان و صدیقه کبری خواهد بود.

ازتمام عزیزان التماس دعای فراوان دارم.

(یا فاطمة اهرا اشفعی لنا فی الجنة)


درخاک بهشت ریشه دارد مادر         


تسبیح به لب همیشه دارد مادر


بر پهلوی او مزن در سوخته را   


فریاد  که بار شیشه دارد مادر

(محسن حاتم زاده)


به لطف خداوند سال جدید با نام با برکت حضرت زهرا (س) آغاز گردید و مردم و هیات های مذهبی زرقان هم به احترام مادر سادات به برگزاری مراسم عزاداری پرداختند و امشب نیز تشییع جنازه ای نمادین از بلوار امام خمینی(ره) به سمت گار مطهر شهدا صورت می گیرد که یادآور غریبی مولای متقیان و صدیقه کبری خواهد بود.

ازتمام عزیزان التماس دعای فراوان دارم.

(یا فاطمة اهرا اشفعی لنا فی الجنة)


هو الرووف

دلم دل شکسته تر از هر چه عاشق

به زنجیر بسته تر از هر چه عاشق

به راهی که لیلی گذر کرده از آن

به خاکش نشسته تر از هر چه عاشق

غریبانه از مردم و از ملامت

شدم خسته ، خسته تر از هر چه عاشق

به هر تار زلفش گره خورده یکبار

دل من گسسته تر از هر چه عاشق

اسیرم به دلتنگی و بی نصیبی

اسیری که رسته تر از هر چه عاشق

به دنبال خود می کشانم همیشه

دلی پی خجسته تر از هر چه عاشق

از آن لحظه ای که شکستم دلت را

شدم دل شکسته تر از هر چه عاشق

(تقدیم به تمام دلهای شکسته)

محسن حاتم زاده


هو الرووف

دلم دل شکسته تر از هر چه عاشق

به زنجیر بسته تر از هر چه عاشق

به راهی که لیلی گذر کرده از آن

به خاکش نشسته تر از هر چه عاشق

غریبانه از مردم و از ملامت

شدم خسته ، خسته تر از هر چه عاشق

به هر تار زلفش گره خورده یکبار

دل من گسسته تر از هر چه عاشق

اسیرم به دلتنگی و بی نصیبی

اسیری که رسته تر از هر چه عاشق

به دنبال خود می کشانم همیشه

دلی پی خجسته تر از هر چه عاشق

از آن لحظه ای که شکستم دلت را

شدم دل شکسته تر از هر چه عاشق

(تقدیم به تمام دلهای شکسته)

محسن حاتم زاده


«بسم الله قاصم الجبارین»

سیلی اول

موسای زمان زد به دل نیل عصایش
دنبال کنید آی رفیقان رد پایش

در معرکه خوف و خطر گم نکند راه
آن قوم که در دست بگیرند ردایش

فرمود که ما عامل این بی خردی را
فردا برسانیم یقینا به سزایش

جوری زده شد سیلی اول که به خوبی
آن سوی جهان نیز شنیدند صدایش

وقتش شده بود این سگ پاسوخته یکبار
سیلی بخورد تا بنشیند سر جایش

مو زرد شغالیست حریف، امر بفرما
تا مادر او را بنشانم به عزایش

بر کفش سلیمانی ما گرد نشانده
باید که بگیریم سرش را به ازایش

یکبار دگر گر غلطی سر زد از ایشان
این دیو پشیمان شود از خَبط و خطایش

خون دگری گر که بریزید به ناحق
ای بی خردان قدس شریف است بهایش

شاعر نرود آل سعود از نظرت، نه:
صد البته صد البته داریم برایش

محمدحسن کریمیان


 تقدیم به روح شهید والا مقام ، وحید زمانی نیا که در رکاب سردار سلیمانی به ملاقات معبود شتافت .
جوانی که در ۱۷ آبان ماه پیوندی زمینی با همسرش بست اما در ۱۷ دی ماه عروجی آسمانی داشت .

 

هوالرووف

 

ای شمر به جز دادن سر در سرِ ما نیست
از مرگ هراسی به دلِ اکبرِ ما نیست

بگذار نشیند به جگر داغ جدیدی
جز گریه ی خون قسمت چشم ترِ ما نیست

آن کیست که با دیدن جان دادن لاله
شرمنده ی لبخند گل پر پر ما نیست

هر قاصدک آورد خبر آه کشیدیم
این مرثیه اما که نمایان گر ما نیست

شیریم و شرر در دل ما شعله کشیده
هیهات ! که پژمرده شدن جوهر ما نیست

دوران بزن ، در برو ، ای شمر تمام است
کم رستم دلباخته در کشور ما نیست

مختار زمان کرده قیام ای عمر سعد
راهی که گریزان شوی از رهبر ما نیست

ما جان به کف ، آماده ی آنیم ، ببخشیم
این روح که پا بسته ی بر پیکر ما نیست

تا مست رکوعیم و یا محو شهادت
بر دست ببینید ، که انگشتر ما نیست

((موجیم که آسودگی ما عدم ماست))
سهل است که سر بر سر سرلشکر ما نیست


خجسته پی و رو سپید آمده
سعادت نصیب و سعید آمده
شهادت بکن باز آغوش خود
که مست وصالت وحید آمده


سلام ای سپیدی صبح امید
برازنده ی کسب نام ِ شهید
بخند ای گل تازه داماد من
بود رخت سرخت مبارک وحید

 

فرشته زنی مادرت می شود
علی ساقی ِ ساغرت می شود
سلام ملک از دل آسمان
نصیب تن پرپرت می شود

 

گدازان بیا لاله ها را بچین
اقاقی ِ جنت سرا را بچین
بیا ای امام گل یاس ها
وحید زمانی نیا را بچین


محسن حاتم زاده
۱۳۹۸/۱۰/۲۵


 

سردار

دشمن به گمانش گل میهن راچید

برگریه ی باغبان گلها خندید

یک قاسم اگرچه پرپرشدورفت
ازخاک وطن هزاااارقاسم رویید


پروانه الیاسی.

 

نفرین بکنیم دشمن پستت را

دادی به ره عشق همه هستت را

بایدکه دخیلهاببندهردل

انگشتریِ عقیقِ دردستت را.

 

پروانه الیاسی


 

هو الرووف

 

وصیت یک سردار ایرانی


گر که همت داری ای دشمن بیا گوش این سخن کن
این تن بی جان من با پرچم ایران کفن کن
بار دیگر چون مسیحا زنده کن جانی ب تن کن
یعنی این سرباز را مدفون تو در خاک وطن کن
                                 تا سرافرازی ببخشم در جهان ایرانیان را
جسم اندر کار سربازی به یک ارزن نیرزد
عشق بر دل خیمه گر زد جان به یک سوزن نیرزد
جان من در بند تو با زجر جان کندن نیرزد
در ره حفظ وطن یک دانه جو این تن نیرزد
                                         کن فدای دین و میهن زودتر این جسم و جان را
گو که بنویسند بر قبرم برون تا جان من شد
خالق من دین من ایمان من ایران من شد
گو مریزید اشک بر من کاین هدف آسان من شد
مرگ من شد فخر من هم فخر فرزندان من شد
                             کشته راه وطن خودیافت عمر جاودان را

 

استاد نصرا. صدر متکلم

 

یاثارالله
این تندیسهای استقامت وایثاروشجاعت واخلاص
سرو  های سرنگون وپاسداران حرمت انسان
که بایکدست
قرآن        وبادست دیگر
سلاح
ازآغوش خانواده  تا
عرش بی نیازی
راه پیمودند و
   فناء فی الله شدند
متبرک   باد   نامشان

 

استاد نصرا. صدر متکلم


  هو الرووف

  از کرببلا بس برکات آوردند
  بااشک و دعا وصلوات آوردند
  اینبار ولی به روی دوش مردم-
  سردار شهید از عتبات اوردند


  در اوجی و تا قلب وطن تابیدی
  تو ماه وستاره نه،خود خورشیدی
  آنقدر که وقتی به سفر میرفتی
  انگار خدارا به دو چشمت دیدی


  سردار تویی ،عاشق پیکار تویی
  مردخطر و شیر جگر دار تویی
  کشتند تورا ،باز به دل می ترسند
  زیرا که نمرده ای و بیدار تویی

 

  از دیده اگر چه محو کردند تورا
  این را تو بدان،نمیروی از دل ما
  ایران پُرِ سردار سلیمانی هاست
  باید که بفهمند تمام دنیا

 

  سردار شجاع و فخر ایرانی بود
  چشم و دل او همیشه بارانی بود
  آنکس که تن دشمن دین را لرزاند-
  دیدیم که سردار سلیمانی بود

 

  تو مرد نبرد و عابد شب هستی
  خوش غیرت ایرانی مکتب هستی
  باید که شهید می شدی ای سردار
  چون جزو مدافعان زینب هستی


  ملیحه خدامی«تنها»


 

هو الرووف

 

سردار بزرگ ما شهید وطن است
چون لاله پاک ،سرخ و خونین بدن است
مرگ است برایش از عسل شیرین تر
تکرار قشنگ «قاسم ابن الحسن»است

*نام پدر شهید سلیمانی حسن می باشد
دکتر سعید مسگرپور

 

سرباز وطن فدای کشور شده است
با دست پلید دیو پرپر شده است
صد بار فدای راه مولا شده بود
این بار فدای داغ مادر شده است
دکتر سعید مسگرپور


یالطیف

هرجمعه همه منتظر حضرت یاریم
دلواپس دیدار گل روی نگاریم
مستقبل آن قامت فرخنده بهاریم
جویای قدم رنجه آن یکه سواریم

باشد که خبردار شویم آمدنش را
باشد که رسانند به ما پیرهنش را

آمد خبر اما خبر رجعت یاری
کوچیدن سردار ظفرمند عیاری
انداخت خبر در دل ما شوروشراری
بر دیده نشاند این غم و اندوه غباری

گفتیم الهی که خبر راست نباشد
چیزی که شنیدیم دگر راست نباشد

بودیم جگرسوزخبر را همه ناچار
یکباردگر خون جگر را همه ناچار
هضم خبر داغ دگر را همه ناچار
نوشیدن این جام شرر را همه ناچار

سر در پر هم بردنمان قصه تلخیست
فریاد جگر سوختگان قصه تلخیست

از اردوی ما رفت امیری، خبر این بود
تیری که فروشد همه را برجگراین بود
آن داغ که تا کرد فلک را کمر این بود
هرچند که او رفت ولیکن ظفر این بود

این فتح گره خورده به بازوی شهادت
در دشت فراگیر شده بوی شهادت

حجت به توای خصم تمام ست ازاین پس
لبخند به روی تو حرام ست ازاین پس
سیلی به توالقصه مدام ست ازاین پس
کابوس تو سجّیل و قیام ست ازاین پس

دوران بزن در رو تمام است بدانید
بر چشم شما خواب حرام است بدانید

هر چند که ما منتظر حضرت یاریم
دلواپس دیدار گل روی نگاریم
مستقبل آن قامت فرخنده بهاریم
جویای قدم رنجه آن یکه سواریم

یک روز می آیند ابو مهدی و قاسم
با لشکر دشمن شکن حضرت قائم

محمدحسن کریمیان


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

حسین ش... کلوری گروه های آموزشی شهرستان کلاله بورس پوشاک بچه گانه میومیو در دزفول عاشقان سئو Mike زندگی به سبک آرامش و آسودگی ali Greg مهندسی صنایع دانشگاه تربت حیدریه 93